Search

مهریه

مَهر یا مهریه مالی است که مرد به هنگام ازدواج، برای پرداخت به زن بر عهده می‌گیرد. مهریه حق زن است و او می‌تواند بلافاصله پس از عقد آن را مطالبه کند، این حق پس از فوت زن به ورثه او می‌رسد و آنان می‌توانند آن را از مرد مطالبه کنند.

تعیین نشدن مهریه قبل از ازدواج موقت (به فتوای بیشتر مراجع) باعث بطلان آن می‌شود.

مهریه در لغت به معنای جنسی است که در هنگام نکاح بر عهدۀ شوهر قرار می‌گیرد و در اصطلاح حقوقی نیز مهر یا صداق مالی است که زن بر اثر ازدواج مالک آن می‌گردد و مرد ملزم به پرداخت آن به زن می‌شود ، به محض انعقاد عقد نکاح زوجه مالک مهریه می شود.

مهریه در قانون ایران

مقررات راجع به مهریه در مواد ۱۰۷۸ تا ۱۱۰۱ در قانون مدنی آمده است که همگی از فقه امامیه گرفته شده است.

 

انواع مهریه

در فقه و قانون مدنی مهریه بر سه گونه است مهرالمسمی،مهرالمثل و مهرالمتعه که هر یک دارای شرایط و احکامی می‌باشد که به توضیح هر یک پرداخته ایم :

مهرالمسمی : هرگاه مهریه در عقد ازدواج تعیین شده باشد آن را مهرالمسمی می‌گویند. اصطلاح مهرالمسمی از فقه اسلامی گرفته شده و در ماده ۱۱۰۰ قانون مدنی به کار رفته ولی قانون مدنی آن را تعریف نکرده است با این حال با استفاده از مواد مختلف قانون و با توجه به فقه اسلامی می‌توان گفت مهرالمسمی عبارت از مال معینی است که به عنوان مهریه با توافق زوجین تعیین می‌شود یا شخصی که زوجین انتخاب کردند معین می‌نماید.

این مال ممکن است عین باشد مثل خانه زمین باغ اتومبیل و غیر این‌ها و یا ممکن است منفعت باشد مثل سکونت یا اجاره بهای خانه‌ای را برای مدت معین قرار داد که ارزش اقتصادی داشته باشد مانند تعلیم زبان خارجی یا هنری خاص یا ساختن خانه معین.همچنین به گفته قانون می‌تواند یک حق باشد.

مهرالمثل : مهرالمثل مهریه ای است که به موجب قراردادی تعیین نشده و بر حسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن،زیبایی،تحصیلات،موقعیت خانوادگی و اجتماعی و … با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان معین می‌گردد

ماده ۱۰۹۱ قانون مدنی می گوید:(برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقارن و اقارب و همچنین معمول محل و غیر در نظر گرفته شود.) بنابر قانون مدنی زن در موارد زیر مستحق مهرالمثل است

هرگاه مهر در عقد تعیین نشده باشد و قبل از ترازوی برای مهر معین بین زوجین نزدیکی واقع شود که در ماده۱۰۸۷ قانون مدنی آمده است.

هرگاه عدم مهر در عقد شرط شده باشدو قبل از تراضی طرفین برای مهر معین بین زوجین نزدیکی واقع شود که در ماده۱۰۸۷ قانون مدنی آمده است.

هرگاه توافق طرفین درباره درباره مهرالمسمی به جهتی باطل باشد چنانکه مال تعیین شده مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد که در ماده ۱۱۰۰ قانون مدنی به آن اشاره شده است.

هرگاه نکاح باطل و زن جاهل به بطلان بوده و نزدیکی هم واقع شده باشد ماده ۱۰۹۹ قانون مدنی در این خصوص می‌گوید:( در صورت جهل زن به فساد نکاح و وقوع نزدیکی زن مستحق مهرالمثل است.)

مهرالمتعه : در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی و تعیین مهریه زن مستحق مهرالمتعه خواهد بود در ماده ۱۰۹۳ قانون مدنی در این خصوص می‌گوید:( هرگاه مهریه در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهریه زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود.) مهرالمتعه یا متعه در اصطلاح حقوقی مالی است که شوهر در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی و تعیین مهریه به تناسب وضع اقتصادی خود به زن می‌دهد.برابر ماده ۱۰۹۴ قانون مدنی برای تعیین مهر المتعه حال مرد از حیث مالی ملاحظه می‌شود.

 

 

 

ویژگی های مهریه

یادتان باشد قراردادی که زن و مرد راجع به مهریه می‌بندند یک قرارداد تبعی است یعنی قراردادی است که جنبه مالی دارد و جدا از اصل نکاح ولی تابع آن می‌باشد پس بنابراین باید شرایط اساسی صحت معامله در آن رعایت شود. بنابراین :

مهریه باید مالیات داشته باشد یعنی دارای ارزش داد و ستد اقتصادی باشد و به عبارت دیگر باید عوض در یک قرارداد معوض قرار گیرد که در ماده ۱۷۸ قانون مدنی به آن اشاره شده.

مهریه باید قابل تملک به وسیله زن باشد که در ماده ۱۰۷۸ قانون مدنی آمده بنابراین اموال و مشترکات عمومی مانند جاده‌ها و باغ‌های عمومی و موقوفات را نمی‌توان مهریه قرار داد. همچنین مالی را بر اثر صدور اجرایی صدور اجرایه بازداشت شده نمی‌توان به عنوان مهریه قرار داد مگر با اجازه دارنده حق. مال قابل تملک همچنان که در بالا نیز اشاره شد ممکن است عین معین یا کلی یا منفعت یا کار یا حتی حق باشد و قابلیت تملک درباره هر یک از این اموال می‌تواند صدق نماید باید توجه داشت اگر مهریه عین معین باشد باید در زمان عقد موجود باشد و اگر معلوم شود از ماده ۳۶۱ قانون مدنی ای مثال از بین رفته بوده تعیین مهریه باطل و بی اثر است و مثل یا قیمت آن به زن تعلق می‌گیرد. که از ماده ۱۱۰۰ قانون مدنی استباط می شود.

مالی که مهریه قرار داده می‌شود باید ملک شوهر باشد.البته ملک ر را هم با اذن مالک می‌توان مهریه قرار داد اگر ملک غیر بدون اذن مالک مهریه قرار داد و بعداً مالک آن را اجازه کند تعیین مهریه نافذ و درست خواهد بود، اما اگر صاحب مال اجازه ندهد شوهر باید مثل یا قیمت آن را به زن بدهد که در ماده ۱۱۰۰ قانون مدنی به آن اشاره شده.

مهریه باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم باشداین مورد نیز در ماده ۱۰۷۹ قانون مدنی آمده است.بنابراین نمی‌توان مقدار نامعلومی از زمین و یا طلا یا کالایی را که مشخصات آن معلوم نیست به عنوان مهریه قرار داد.

مهریه باید معین باشد.یعمی نمی توان یکی از دو یا چند چیز را به طور مردد به عنوان مهریه قرار داد.مثل یکی از دو خانه به طور نا معین.

مهریه باید منفعت عقلایی مشروع داشته باشد که از مواد ۲۱۵ و ۳۴۸ قانون مدنی استنباط می‌گردد. بنابراین چیزی را که قانون فروش یا استعمال آن را منع کرده مانند مواد مخدر نمی‌توان به عنوان مهریه قرار داد.

شوهر باید قدرت بر تسلیم مهریه را داشته باشد وگرنه تعیین مهریه درست نخواهد بود مثلاً انگشتر یا گردنبندی را که در چاه افتاده و دست یافتن به آن ممکن نیست نمی‌توان به عنوان مهریه قرار داد البته اگر شوهر قادر به تسلیم آن نباشد ولی زن قادر به دست آوردن آن باشد می‌تواند خودش آن را به دست آورد.

 

شرایط صحت مهریه

هرگاه مهریه فاقد یکی از شرایط صحت باشد باطل ولی عقد صحیح است. مثلاً اگر مالی که به عنوان مهریه تعیین شده مجهول یا نامعین باشد یا پس از عقد معلوم شود در حین عقد وجد نداشته یا مهر مال غیر بوده و مالکش آن را تنفیذ نکند در این گونه موارد مهریه باطل است.اما از آنجا که مهر یک امر فرعی و تبعی است و  از ارکان نکاح به شمار نمی‌آید بطلان مهریه به صحت نکاح لطمه نمی‌زند. یادتان باشد در صورتی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا مالک ملک غیر باشد در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود.

 

اقسام مهریه بر اساس نحوه تعیین

مهریه در اسلام بر سه قسم است:

 

مَهرُ المُسَمّی

مَهر المسمی مهری است که زن و شوهر قبل از انعقاد عقد نسبت به مقدار و میزان آن توافق نموده و آن را در عقد ذکر می‌کنند یا پس از عقد بر روی مقدار معینی توافق می‌کنند. مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود مشخص باشد نه اینکه چیز گنگ و مبهمی باشد.

 

 

شرایط مهر المسمی:

 

دارای ارزش مالی و اقتصادی باشد

قابل تملک و نقل و انتقال باشد

مشخص و معلوم باشد

معین و تصریح شده باشد

دارای منفعت عقلایی و مشروع باشد

شوهر قدرت تسلیم مهریه را داشته باشد

تعیین میزان مهر مطابق ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی منوط به تراضی طرفین است و محدودیتی در این خصوص در قانون پیش بینی نشده است ولی طبق روایات مستحب است که مهرالسّنه ملاک قرار گیرد.

 

مهر المثل

مقالهٔ اصلی: مهر المثل

اگر در زمان انعقاد عقد دائم راجع به مهریه توافق نشده یا اینکه مهریه تعیین شده باطل باشد ولی عمل زناشوئی بین زوجین صورت گرفته باشد، در این حالت بر اساس عرف و عادت محل و وضعیت خاص زوجه مانند خانواده، تحصیلات، سن، شغل و امثال آن مهریه‌ای هم‌شأن زنان مشابه وی تعیین می‌گردد که به این نوع مهریه، مَهرُالمِثل می‌گویند یعنی مهریه‌ای معادل زنان مثل او.

 

مهر المُتعَه

هرگاه در عقد نکاح مهر ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهر المتعه است.

 

تَفویض مهر

اگر در عقد تعیین مهر به یکی از زوجین یا فرد دیگری واگذار شود صحیح است و به آن تفویض مهر گویند که در این حالت زن نمی‌تواند مهری بیش از مهر المثل تعیین کند.

 

موارد تعلق نصف مهر

موردی که در عقد، مهر معین شده یا بعد از عقد تعیین شده است و قبل از نزدیکی طلاق صورت گیرد زن مستحق نصف مهر المسمی خواهد بود.

در صورتی که مهر تعیین نشده و عقد به علت عیب عَنَن (عدم توانایی جنسی مرد) فسخ شود، زن مستحق نصف مهر المثل است.

 

موارد عدم تعلق مهر

1-در صورت عدم ذکر مهر در عقد و فوت یکی از زوجین قبل از نزدیکی

2-فسخ غثذ نکاح  قبل از نزدیکی

3-درصورت باطل بودن نکاح اعم ار دائم ومنقطع و عدم نزدیکی

 

 

انواع مهریه ( نحوه پرداخت)

ممکن است تا به حال کلمه مهریه عندالمطالبه و عندالاستطاعه را بسیار زیاد شنیده باشید. تفاوت هایی بین این دو وجود دارد. که دانستن این تفاوت ها بسیار حائز اهمیت خواهد بود. چرا که بسیاری از افراد به دلیل نداشتن اگاهی کافی در زمینه مهریه عندالمطالبه راهی زندان شده و چندین سال است در حال پرداخت آن می باشند.

اگر مهریه زوجه به صورت عندالمطالبه تعیین شود، هر زمان که زوجه مطالبه کند شوهر مکلف به پرداخت مهریه به زوجه می باشد. در قانون مدنی برای زوجه نسبت به مهریه عندالمطالبه حق حبس پیش بینی شده است. یعنی زوجه می تواند تا زمانی که شوهر مهریه را به او پرداخت نکرده است از برقراری ارتباط زناشویی با وی خودداری کند که در اصطلاح به آن حق حبس می گویند. اما در مورد مهریه عندالاستطاعه باید گفت این مهریه، منوط بر استطاعت مالی مرد است و برای دریافت آن، زن باید استطاعت یا توانایی مرد، برای پرداخت مهریه را در دادگاه ثابت کند. چنانچه مرد، از توانایی مالی برخوردار نباشد، ملزم به پرداخت مهریه نیست.

مهریه عندالمطالبه

این نوع از مهریه‌ حقوق مالی زوجه به حساب می‌آید و از زمان عقد بر عهده مرد قرار می‌گیرد و زن هر زمان که بخواهد، می‌تواند مهریه خود را مطالبه کند. مرد هم موظف به پرداخت مهریه است و در قوانین مهریه آمده است که اگر مرد مهریه را به زن نپردازد، زن این حق را دارد که حق حبس مهریه عندالمطالبه خود را مورد استفاده قرار دهد و برخلاف عندالاستطاعه نیازی به اثبات تمکن مالی زوج نیست.

مهریه عندالاستطاعه

به موجب ماده 10 قانون مدنی، تمامی قراردادهای خصوصی که بین افراد تنظیم می شوند، در صورتی که خلاف قانون نباشد، معتبر هستند. یکی از مواردی که در این خصوص، مطرح می گردد، توافق میان زن و مرد، در مورد پرداخت مهریه است. بدین صورت که هنگام تعیین مهریه، پرداخت مهریه را منوط به استطاعت مالی مرد می کنند و به موجب آن، زن می پذیرد که مرد، مهریه اش را در صورتی بپردازد که از توانایی مالی، برای پرداخت مهریه، بر خوردار باشد.

 

به این نوع مهریه که پرداخت آن، منوط به استطاعت مالی مرد گردیده، مهریه عندالاستطاعه گفته می شود. به لحاظ عرفی، استطاعت، یعنی توانایی مالی و منظور از مهریه عندالاستطاعه، مهریه ای است که مرد، در شرایطی موظف به پرداخت آن خواهد بود که توانایی پرداخت مهریه به همسر خود را داشته باشد و در غیر این صورت، الزامی به پرداخت، وجود ندارد. بار اثبات توان مالی مرد یا معرفی مال از او، جهت اخذ مهریه از محل آن، بر عهده زن است.

 

نحوه وصول مهریه

برای مطالبه وصول مهریه دو طریق قانونی وجود دارد : رجوع به مراجع قضایی و رجوع به دایره اجرای ثبت.

مراجعه به دادگاه : مرسوم است که میزان مهریه و مشخصات آن در قباله نکاح ذکر می‌شود و قبال نکاح که به وسیله سردفتر ازدواج تنظیم می‌شود از جمله اسناد رسمی است و اگر موعدی برای تادیه مهریه معین نشده باشد،پس از تحقق نکاح زن می‌تواند برای وصول آن اقدام کند. زن با اینکه سند رسمی لازم الاجرا در دست دارد می‌تواند به دادگاه صالح برای الزام شوهر به پرداخت مهریه مراجعه و اقامه دعوا نماید.

 

دادگاه نیز نمی‌تواند به بهانه لازم الاجرا بودن قباله نکاح و امکان وصول مهریه از طریق اجرای ثبت از رسیدگی به دعوای زن امتناع کند.پس از قطعیت دادنامه زن حق دارد بر اساس قانون اجرای احکام مدنی مصوب سال ۱۳۶۵ تقاضای صدور اجرایی نماید و در صورت امتناع محکوم علیه از پرداخت مهریه اموال وی را به دایره اجرای احکام معرفی کند تا از طریق توقیف و فروش اموال مزبور طلب زوجه وصول گردد.

 

رجوع به دایره اجرای ثبت : معمولاً مهریه و میزان و خصوصیت آن در قباله نکاح درج می‌گردد و چون قبال نکاح جزو اسناد رسمی است و طبق مواد ۹۲ و ۹۳ قانون ثبت اسناد املاک  مدلول سند رسمی راجع به دیون و املاک و اعیان بدون احتیاج به صدور حکمی از مراجع قضایی لازم الاجراست زن می‌تواند از طریق دایره اجرای ثبت و صدور اجرایی ثبتی مهریه خود را وصول کند .

 

نظریه مشورتی :

جزئیات نظریه

شماره نظریه: ۷/۱۴۰۲/۵۲۵

شماره پرونده: ۱۴۰۲-۹/۱-۵۲۵ح

تاریخ نظریه: ۱۴۰۲/۰۷/۲۶

 

استعلام :

۱- زوجه برای مطالبه تمام مهریه خود از طریق اداره اجرای ثبت اقدام و سپس نسبت به وصول و استیفای نیمی از آن از طریق مرجع یادشده انصراف داده و آن میزان را از طریق طرح دعوا در دادگاه مطالبه می‌کند. آیا زوجه می‌تواند همزمان در دادگاه و در اداره اجرای ثبت مهریه خود را مطالبه کند؟

۲- چنانچه زوج از سوی اداره ثبت ممنوع‌الخروج باشد، آیا دستور ممنوع‌الخروجی زوج با تقدیم دادخواست اعسار از اجراییه ثبتی قابل رفع است؟ چگونه می‌توان ممنوع‌الخروجی اداره اجرای ثبت بابت مهریه را رفع کرد؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه :

اولاً، اگر چه رعایت مفاد بند «ب» ماده ۱۱۳ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۹۵ در مطالبه مهریه الزامی است؛ اما در فرض سؤال، مطالبه بخشی از مهریه از طریق طرح دعوا در دادگاه خانواده و به اجرا گذاشتن بخش دیگری از مهریه در اجرای ثبت، با منع قانونی مواجه نیست. ثانیاً، هرچند تعقیب و جریان دو عملیات اجرایی برای یک دین به طور همزمان امکان‌پذیر نیست؛ اما در فرض سؤال با توجه به تجزیه دین (مهریه) و اجرای بخشی از آن در واحد اجرای ثبت و بخش دیگر در واحد اجرای دادگستری، در فرض صدور دو اجراییه، اجرای همزمان هر دو اجراییه امکان‌پذیر است.

ثانیاً، در صورتی‌که متعهد سند لازم‌الاجرا در اجرای ماده ۱۷ قانون گذرنامه مصوب ۱۳۵۱ با اصلاحات و الحاقات بعدی ممنوع‌الخروج شده باشد، به تصریح ماده ۲۰۱ آیین‌نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم‌الاجرا و طرز رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی مصوب ۱۳۸۷/۶/۱۱ رئیس محترم قوه قضاییه با اصلاحات و الحاقات بعدی، ممنوع‌الخروجی متعهد صرفاً برای یک نوبت و حداکثر به مدت شش ماه و پس از توقیف ملک به ترتیب مذکور در این ماده رفع می‌شود و تقدیم دادخواست اعسار تأثیری در رفع ممنوع‌الخروجی ندارد. ثانیاً، در صورتی که محکوم‌علیه از سوی مرجع اجراکننده رأی ممنوع‌الخروج شده باشد، با عنایت به فلسفه وضع ماده ۲۳ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۹۴ و عبارات به کار رفتـه در آن، به نظر می رسد مقصود از عبارت «ثبوت اعسار محکوم علیه» مذکور در این ماده، ثبوت اعسار مطلق (کلی) است و منـصرف از تقسـیط محکـوم به می باشـد؛ به ویژه آن که لغـو قرار ممـنوع‌الخروجی محکوم علیه با سپردن تأمین مناسب یا تحقق کفالت در ماده مزبور پیش بینی شده و در موارد تقسیط محکوم به نیز قابل اعمال است؛ بنابراین، نه تنها صرف تقدیم دادخواست اعسار موجب لغو قرار ممنوع‌الخروجی نمی‌شود؛ بلکه صدور حکم تقسیط محکوم به و یا اجراییه نیز موجب لغو این قرار نمی‌شود و لغو آن با سپردن تأمین مناسب یا تحقق کفالت امکان¬پذیر است. توضیح آنکه، با عنایت به تبصره ۳ بند «ب» ماده ۱۱۳ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۹۵، به دعوای اعسار از تأدیه مال موضوع اجراییه¬های ثبتی نیز در مرجع قضایی صالح رسیدگی می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × دو =

فهرست مطالب مهریه

هفته نامه

فرم ثبت نام باشگاه مشتریان

[vip-payment]